×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

حمایت از کاندیداهای اصلاح طلب

ایران برای همه ایرانیان

استراتژی تغییر

رضا احمدی � دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران
1- میرحسین موسوی نخست‌وزیر پرافتخار دوران جنگ، 30 روز پس از آن‌که دعوت سیدمحمد خاتمی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری را رد کرد، طی بیانیه‌ای که در آن خود را نه اصلاح‌طلب و نه اصولگرا خواند، برای انتخابات دهم اعلام کاندیداتوری نمود.


این چند جمله کوتاه، خلاصه شرح حالی است از چگونگی و نحوه اعلام کاندیداتوری موسوی، که در این مدت تحلیل‌های مختلفی بر آن رفت. از خوشبینانه‌ترین تحلیل‌ها که آن‌را بازی هماهنگ خاتمی - موسوی و عده‌ای بازی مستقل موسوی دانستند تا بدبینانه‌ترین تحلیل‌ها که آنرا چراغ سبز بخش‌هایی از نظام به موسوی با هدف انصراف خاتمی نامیدند.

در این میان اکثریت عامه مردم و به‌خصوص هواداران خاتمی که نگارنده از جمله آنان بوده است، فارغ از این تحلیل‌ها به‌دنبال پاسخ سوالاتی بودند که بتوانند بسان خاتمی به نحوه اعلام کاندیداتوری موسوی بنگرند، تحلیل کنند و چون ایشان وی را حمایت و یاری کنند. سوالاتی که از روی صداقت بوده است و نشان از آن دارد که هدف دارند، ایران را بزرگ می‌خواهند، برای هدفشان حاضر به فداکاری و مسوولیت‌پذیری هستند و به‌دنبال جاه و مقام نیستند که منافقی کنند و در سر و دل سوالاتی داشته باشند و در ظاهر حمایت بی‌ثمر کنند.

آری سوالات به‌طور مشخص این بوده است که چرا میرحسین موسوی دعوت خاتمی برای اعلام کاندیداتوری را نپذیرفت؟ چرا حاضر نیست خود را اصلاح‌طلب بنامد و خواسته‌های طبقه متوسط را بیان، نمایندگی و پیگیری نماید؟

2- اکنون که تب و تاب بحث‌های مرتبط به این نحوه ورود و تحلیل‌های آن که نحوه پاسخ‌دهی به آن‌ها مطمئنا در رای هواداران خاتمی و طبقه متوسط به میرحسین موثر خواهد بود، مقداری فروکش کرده است، می‌توان جوانب بیشتری از آن را دید و تحلیل کرد. هر چند تحلیل قطعی و درست این چرایی و چگونگی زود است و باید منتظر گذشت زمان و عملکردها بود که به شفافیت مواضع و روشن شدن فضا کمک خواهد کرد، اما می‌توان با توجه به منش و سیر رفتار و گفتار میرحسین موسوی در این مدت تحلیلی از آن ارائه داد. بنظر می‌آید این تحلیل در حال برجسته شدن و قوت گرفتن است که موسوی در قدم اول برای کاهش هزینه‌ها، فشارها، مخالفت‌ها و ممانعت‌ها از اصلاح‌طلب خواندن خود خودداری کرد و در قدم بعدی می‌خواهد اهداف اصلاح‌طلبانه را با هزینه‌های کمتر و قوت بیشتر ادامه دهد. با چنین تحلیلی چگونگی ورود موسوی و گفتمان او قابل فهم می‌شود. به نظر می‌رسد موسوی با عدم پذیرش دعوت خاتمی برای کاندیداتوری و سپس اعلام آن یک‌ماه بعد و به‌دنبال سفرهای استانی موفقیت‌آمیز خاتمی، خواسته است این پیام را به اصولگرایان و هواداران کندرو و تندرو آنان بدهد که راهش جدا از اصلاح‌طلبانی است که حساسیت زیادی را برای اصولگرایان و قدرت آنان بر می‌انگیزند، تا بدین طریق بتواند ضمن این‌که حساسیت‌ها و مخالفت‌های آنان را می‌کاهد تعدادی از آنان را همراه خود سازد. حال این‌که این روش چقدر کارساز خواهد بود و آیا مزایای آن به قیمت دلخوری و سردرگمی مقطعی هواداران اصلاحات و طبقه متوسط می‌ارزد را آینده قضاوت خواهد کرد.

گفتمان موسوی نیز که بر پایه طبقه مستضعف، عدالت، دفاع از ارزش‌های انقلابی-اسلامی و آرمان‌های شهدا بنا شده است، منبعث از گفتمان اصلاحات و ارزش‌هایی است که به گفته خاتمی در واقع متعلق به اصلاحات است، اما عده‌ای به‌نام اصولگرا آن را منحصر به خود کرده‌اند و از آن برای ضربه زدن به اصلاحات و خواسته‌های به‌حق مردم بهره‌برداری می‌کنند. موسوی با این گفتمان سعی می‌‌کند ضمن دفاع واقعی از آن مفاهیم، ارزش‌ها و اصولی را که بیش از همه متعلق به اصلاحات بوده است اما تبدیل به ابزارهای تبلیغاتی-سیاسی برای جناحی خاص شده است، آزاد نماید و آنان را که از مفاهیم و ارزش‌ها در جهت قدرت خود استفاده می‌نمایند،خلع سلاح نماید.

به‌نظر می‌رسد میرحسین موسوی در قدم بعدی هم‌زمان با پیشبرد گفتمان خود، اهداف اصلاح‌طلبانه را نیز با جدیت بیشتر پیگیری نماید. چونان‌که در پاسخ نامه انصراف خاتمی به نفع خود، خود را اصلاح‌طلب متعهد به آرمان‌های انقلاب و در میان اعضای ستادش خود را اصلاح‌طلبی که اصول انقلاب را گم نمی‌کند نامید.در عین این‌که قشر مستضعف را دارای پتانسیل بالای اصلاح‌طلبی خواند و این‌که باید این طبقه و خواسته‌هایشان را در نظر داشت، از آزادی بیان، کانال‌های تلویزیونی آزاد، ماهواره و عدم بستن روزنامه‌ها سخن به میان راند و با قاطعیت از این‌که چرا گزارش پول نفت به مردم داده نمی‌شود و عدم شفافیت مالی انتقاد کرد.

3- زمان چندانی برای تغییر باقی نیست، چه می‌خواهیم با تحلیل نگارنده از موسوی حمایت کنیم، چه می‌خواهیم به اعتماد و حمایت خاتمی به‌عنوان رهبر اصلاحات از موسوی، اعتماد کنیم، چه اهداف حداقلی از جمله ایجاد فضای تنفس برای تشکیل و تثبیت ارکان جامعه مدنی و دموکراسی را دنبال می‌کنیم، می‌توان با حفظ دیدگاه انتقادی و با نگاه همراه با امید به آینده، حمایت از موسوی را سازماندهی کنیم، هم خود و هم اطرافیان را از سردرگمی که این مدت منجر به بی‌عملی شده است برهانیم و هم مقدمات تغییر را فراهم کنیم، هرچند تغییرات کم و تدریجی، اما ماندگار.

 

چهارشنبه 19 فروردین 1388 - 4:41:27 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم